در مقام دعا گویند، خدا نگاهدارد او را. (یادداشت مؤلف) : و مجدالملک به پارس بوده با جد این بنده که تقریر پارس می بست به ابتداء عهد کریم جلالی رعاه اﷲ. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 118)
در مقام دعا گویند، خدا نگاهدارد او را. (یادداشت مؤلف) : و مجدالملک به پارس بوده با جد این بنده که تقریر پارس می بست به ابتداء عهد کریم جلالی رعاه اﷲ. (فارسنامۀ ابن بلخی ص 118)
سؤال میکنیم به خدا. گفته اند که گویا خداوند با تو نشسته و تو را نگهداری میکند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). یا معنی آن این است که با تو همنشین شود کسی که صاحب هر نجوی است. (منتهی الارب). و قعدک اﷲ کلمه استعطاف است نه قسم به دلیل اینکه جواب ندارد. و آن مصدری است که به جای فعل نشسته چون عمرک اﷲ به معنی سألت اﷲ تعمرک، ای اطاله عمرک. همچنین قعدک اﷲ، ای قعدک اﷲ به معنی سألت اﷲ حفظک. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
سؤال میکنیم به خدا. گفته اند که گویا خداوند با تو نشسته و تو را نگهداری میکند. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). یا معنی آن این است که با تو همنشین شود کسی که صاحب هر نجوی است. (منتهی الارب). و قَعْدک اﷲ کلمه استعطاف است نه قسم به دلیل اینکه جواب ندارد. و آن مصدری است که به جای فعل نشسته چون عمرک اﷲ به معنی سألت اﷲ تعمرک، ای اطاله عمرک. همچنین قَعْدک اﷲ، ای قَعَدَک اﷲ به معنی سألت اﷲ حفظک. (اقرب الموارد) (منتهی الارب)
خداوند ترا ببخشایاد! و آن در موقع دعاو تحسین بکار رود. (فرهنگ فارسی معین) : هلاکم کردی از تیمارخواری عفاک اﷲ زهی تیمارداری. نظامی. بدم گفتی و خرسندم عفاک اﷲ نکو گفتی سگم خواندی وخشنودم جزاک اﷲ کرم کردی. سعدی. چه شکر گویمت ای خیل غم عفاک اﷲ که روز بی کسی آخر نمی روی ز سرم. حافظ
خداوند ترا ببخشایاد! و آن در موقع دعاو تحسین بکار رود. (فرهنگ فارسی معین) : هلاکم کردی از تیمارخواری عفاک اﷲ زهی تیمارداری. نظامی. بدم گفتی و خرسندم عفاک اﷲ نکو گفتی سگم خواندی وخشنودم جزاک اﷲ کرم کردی. سعدی. چه شکر گویمت ای خیل غم عفاک اﷲ که روز بی کسی آخر نمی روی ز سرم. حافظ
پر گست پر گس گر چه نا مردمی است مهر و وفاش نشود هیچ از او دلم پر گس (رودکی) پر گست (چون معاذ الله باشد گویی مباد چنین) رودکی استاد شاعران جهان بود سد یک از او هستی ای کسائی پر گست (کسائی) مبادا چنین، پناه بر خدا بر گست به همت چون فلک عالی به صورت همچو مه رخشا ملک چون او بود ک بر گست و مه چون او بود ک حاشا (قطران)
پر گست پر گس گر چه نا مردمی است مهر و وفاش نشود هیچ از او دلم پر گس (رودکی) پر گست (چون معاذ الله باشد گویی مباد چنین) رودکی استاد شاعران جهان بود سد یک از او هستی ای کسائی پر گست (کسائی) مبادا چنین، پناه بر خدا بر گست به همت چون فلک عالی به صورت همچو مه رخشا ملک چون او بود ک بر گست و مه چون او بود ک حاشا (قطران)